Web Analytics Made Easy - Statcounter

  عصر ایران؛ مهرداد خدیر- واکنش دکتر سید علیرضا بهشتی فرزند آیت‌الله بهشتی به بیلبوردهای تبلیغاتی با موضوع حجاب زنان به نقل از ایشان به موقع و همان است که انتظار داشتیم.


 او که از جنس اصول‌گرایان رادیکال نیست و مثل برادر (دکتر سید محمد رضا بهشتی) نسبتی با اندیشه‌های غیر دموکراتیک ندارد (در همایش مؤسسه دین و اقتصاد) گفته «برخی از نوشته‌ها بدون استناد منتسب شده ولی برخی هم از اوست اما آنها هم به کارکرد حجاب برای یک زن اشاره دارد و استدلالی برای حجاب اجباری در سخنان شهید بهشتی مشاهده نمی‌شود».

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 


از نگاه فرزند شهید بهشتی «اعمال حجاب اجباری با اندیشه‌های شهید بهشتی سازگار نیست و نص صریحی نیز ایشان در این باره نداریم».


تا اینجا صحبت دکتر علیرضا بهشتی فرزند آیت‌الله بهشتی بود و زین پس 10 نکته درباره آن:


1. به لحاظ تاریخی هم این مدعا درست است. چون شهادت آیت‌الله بهشتی هفتم تیر 1360 اتفاق افتاد حال آن که اعمال حجاب اجباری مربوط به ماه‌های بعد است و دو خط تبصره در قانون مجازات اسلامی (و نه لایحه مفصل مثل حالا) هم در دو سال بعد از شهادت و در غیاب او.


2. بله. از سال 59 برای کارمندان ادارات و مدارس یونیفورم‌هایی تعریف شد و امام خمینی هم درباره سواحل دریا سخن گفتند اما بحثی از حجاب اجباری نبود. به عبارت دیگر ناطر به ساحت رسمی و اداری بود و نه عمومی و از عمومی هم سواحل نه خیابان ها. ( از حیث تاریخی و زمانی و نه بحث فقهی)


3. گوینده تلویزیون بعد از پیروزی انقلاب - نوروز 1358- که مردم را به شنیدن پیام امام خمینی، آیت‌الله شریعتمداری و مهندس بازرگان دعوت می‌کند روسری ندارد. البته پوشیده و بی‌آرایش اضافی است.


4. هر سال در هفته اول تیر به مناسبت سال روز هفتم تیر یا علیه مجاهدین خلق تبلیغ می‌شد یا درباره قوه قضاییه. این که امسال از بین شهیدان هفتم تیر تنها سراغ بهشتی رفته‌اند و موضوع حجاب آیا جز این است که در اقناع کم آورده‌اند و ناچار به سخنانی در پیش از انقلاب یا دو سال اول متوسل شده‌اند و هر دو بیش از 40 سال پیش؟ در حالی که نصف بیشتر مردم ایران متولد سال‌های بعدند.


5. البته همین که مردم دریابند ادبیات بهشتی با لحن غالب امامان جمعه امروز و روحانیونی که مدام زنان و دخترکان بی‌روسری را تهدید می‌کنند نسبتی ندارد مثبت است و سازمان زیباسازی  آن از این حیث ذوق به خرج داده اما در این فضا چون به قصد توجیه داغ و درفش و جریمه است، نه.

 شاید اگر عمدی نبوده شبیه کاری باشد که به واقع یا به لطیفه به کارمند نخست‌وزیری در دوران مهندس موسوی نسبت می‌دهند که قرار بوده بالای بخشنامه‌های نخست‌وزیر جمله ای از امام خمینی را بنویسد و بعد ابلاغ و منتشر کند و یک بار آورده بود: من توی دهن این دولت می‌زنم! بله، جمله از امام بود ولی دربارۀ دولت شاپور بختیار نه دولت جمهوری اسلامی و مورد حمایت خود!


6. احتمالا واکنش فرزند شهید بهشتی را پیش‌بینی نمی‌کردند که به جای آثار شهید مطهری سراغ او رفتند. چون اگر از مطهری نقل می‌شد تبلیغ علی مطهری هم بود. همان که رد صلاحیت شد و با او میانه ای ندارند.


7. هم سید علیرضا بهشتی هم سید محمد رضا بهشتی پاکیزه و درست زندگی می‌کنند و هیچ شباهتی به تلقی‌های عمومی از غالب آقازاده‌ها ندارد. موضع صریح دکتر بهشتی که قطعا از جانب خانواده و دیگر اعضا تایید می‌شود هم ناشی از همین است.

 به تعبیر دکتر شریعتی برای آن که بدانی کسی چگونه می‌اندیششد باید بدانی از کجا می‌خورد ( منبع درآمد و ارتزاق او چیست). اندیشه مستقل از درآمد و زیست سالم آب می‌خورد و به عکس برخی تندروی‌ها با شعارهای سوپر انقلابی برای حفظ منافعی است که از سفره مردم به دست آورده‌اند.


8. هم‌زمانی جملات شهید بهشتی (به فرض صحت انتساب) با تهدید به جریمه و شناسایی و محرومیت و پلمب مثل این است که به کسی بگوییم سیگار نکش. برای تو ضرر دارد. طرف بگوید. ممنون کمتر می‌کشم. شخص ناصح بار دیگر اما آمرانه و با پرخاش بگوید نکش. ضرر دارد. . بعد هم او را به فحش و ناسزا بگیرد و کتک بزند و بگوید: می زنم چون من به فکر سلامت تو هستم. چون ضرر دارد. به بدن او آسیب برساند چون نگران است که به بدن خود آسیب برساند!


9. تفاوت نواصول گرایان رادیکال که تبلیغات شهری را در دست گرفته اند با اصول‌گرایان سنتی این است که می‌خواهند بر نسل جدید اثر بگذارند و اصلا خود را اصول‌گرا به مفهوم مقابل اصلاح‌طلب یا اعتدال‌گرا نمی‌دانند و وصف انقلابی را بیشتر می‌پسندند و خود را مدافع گفتمان انقلاب می‌دانند و از این رو در سال‌روز درگذشت دکتر علی شریعتی هم از او یاد کردند و با‌مزه بود که حسینیه ارشاد شریعتی عملا بسته است ولی هم‌چنان از شریعتی دم می‌زنند. منتظر بودم احسان شریعتی واکنش نشان می‌دهد یا نه و نداد. شاید چون انتخاب‌های خوبی از جملات دکتر صورت گرفته بود و مهر تایید بر عملکردهای پس از او نبود.  این بار اما فرزند بهشتی که نه مدافع سرکوب است و خصوصا بعد از 88 فاصله گرفته واکنش نشان داده است.


10. اگر بناست از آیت‌الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی به مناسبت سال‌روز 7 تیر 1360 جملاتی را پیش چشم مردم بگذارید چرا فقط به حجاب گیر داده‌اید؟ مگر او بلانسبت دبیر ستاد امر به معروف بوده؟ 5 روز مانده و هنوز وقت دارید. برای جبران و اثبات صداقت و ابزار تهدید و تحید پوشش نشدن این جملات را از از او بگذارید:


 " بالا بروید یا پایین بیایید، اصلاً قرآن رابر سر جامعه‌ای پهن کنید، مادام که در آن جامعه در یک سو گرسنه بیچاره از سرما لرزان وجود دارد، و از سوی دیگر متنعمان برخوردار از همه چیز، این جامعه لجن است. تمام چهره اش را هم که با قرآن بپوشانید باز لجن است. آیا کسی در دنیا منتظر این می شود که ببیند ان جامعه جامعه قرآنی است، یا انجیلی، یا توراتی، یا بودایی، یا اوستایی، یا مائوئیست؟ نگاه می کند اگر در جامعه به همه انسانها به چشم انسان نگاه می شود و ضرورتهای زندگی آنها تأمین می شود…

در جامعه ای دیگر به انسانها به عنوان انسان نگاه نمی شود، احتیاجات آنها بی ارزش است، خیابانهای یک طرف شهر گلکاری دارد، اما طرف دیگرش چندین سال است که چاله – چوله هایش به دره و ماهور تبدیل شده. این جامعه هر برچسبی می خواهد داشته باشد، آیا مردم سالم دنیا در رده بندی این دو نوع جامعه و خوب و بد کردنش حالت انتظار پیدا می کنند و می گویند ببینیم آیات قرآن در این زمینه چه می گوید؟ یا انجیل در این باره چه گفته؟ نصوص اوستا چه می فرماید؟ اوپانیشادهای آیین هندی چه می گوید؟ کتاب مائو در این باره چه آورده؟ لنین در این زمینه جه گفته؟ مارکس چه گفته؟ این حرف‌ها نیست. منتظر اینها نیستیم. می گوییم این جامعه بد است؛ نافص است؛ دارای کمبود است. شکی نیست. این قدر بحث نمی خواهد."

کانال عصر ایران در تلگرام

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: علیرضا بهشتی آیت الله بهشتی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۵۰۱۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

خودکشی از رزیدنت‌ها به پزشکان رسیده؛ چرا دکتر سمیرا آل‌سعیدی خودکشی کرد؟/ «خودکشی پزشکان به‌مثابه یک انتحار اجتماعی است»

الهه جعفرزاده: اواخر هفته گذشته (پنج‌شنبه ۶ اردیبهشت)، با انتشار خبر درگذشت خانم دکتر سمیرا آل‌سعیدی، دانشیار روماتولوژی و عضو مرکز تحقیقات روماتولوژی دانشگاه علوم پزشکی تهران، جامعه پزشکی برای بار دوم در سال جاری به سوگ نشست. مواجهه نخست با بحران خودکشیِ یکی دیگر از اعضای کادر درمان در سال جاری، به چهارم فروردین ماه بازمی‌گردد؛ که مربوط به درگذشت خانم دکتر پرستو بخشی، متخصص قلب و عروق در بیمارستان دلفان بود.

دکتر هادی یزدانی، پزشک و دکترای حرفه‌ای پزشکی، در گفت‌وگو با خبرآنلاین، پیرامون این مسئله می‌گوید: «چندی است که در جامعه فعلی سرفصلی داریم تحت عنوان «خودکشی پزشکان»؛ و طی همین مدتی که من به‌شخصه مباحث پیرامون این موضوع را به طور دقیق‌تر بررسی می‌کنم، می‌بینم همین عنوان و سرفصل منتقدانی دارد با این طرز تفکر که «پدیده خودکشی در تمام جوامع وجود دارد و ارتباطی با شغل افراد ندارد. پزشکان نیز قشری از یک جامعه هستند و چندان تفاوتی میان خودکشی این گروه با سایر گروه‌های موجود در یک اجتماع حاکم نیست و نباید گروه پزشکان در ذیل این پدیده پررنگ شوند؛ که این تفکر درستی نیست.»

متن کامل این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

دغدغه و رویکرد جامعه پزشکی در مواجهه با خودکشی اعضای کادر درمان چیست و چطور به آن می‌پردازد؟

نگاه نقادانه‌ای که بر این مسئله حکم‌فرماست، چندان صحیح نیست؛ در واقع دغدغه جامعه پزشکی در پی مرگ اعضای کادر درمان، این نیست که با به پا کردن سر و صدا در جامعه، توجه‌ها را به سمت خود جلب کند و در نهایت هم بی‌حاصل باشد. بلکه دغدغه تمام همکاران ما در این حوزه، تلاش در راستای «به رسمیت شناختن» این مسئله از سوی اجتماع است؛ اینکه جامعه آگاه شود سرفصلی با عنوان خودکشی پزشکان وجود دارد. پس از شناخت و پذیرش این سرفصل، در مراحل بعد می‌توان علل و عوامل دخیل در وقوع این پدیده را به درستی مورد بررسی قرار داد.

مرگ دکتر آل سعیدی، از ابتدای امسال تا کنون، دومین خودکشی در جامعه پزشکی ایران است. این مورد به لحاظ علّی و کیفی چه تفاوتی با خودکشی دکتر پرستو بخشی در فروردین ماه سال جاری دارد؟

در سال جدید، ما دو مورد خودکشی در جامعه پزشکان داشتیم؛ یکی خودکشی دکتر پرستو بخشی پزشک متخصص قلب، و دیگری خودکشی اخیر دکتر سمیرا آل سعیدی. دو موردی که از دو جنسِ متفاوت هستند و علل عینی حاکم بر هر یک از این موارد مجزا و مختلف‌اند.

در مورد خانم دکتر بخشی، ما شاهد یک «ظلم و تحقیر سیستماتیک» هستیم که طی یک ماه اخیر بارها روی این موضوع تأکید کردیم و درباره آن نوشتیم؛ که عده بسیاری در این‌باره، موضع‌گیری کردند و طبق معمول سعی داشتند که ماجرا مشمول مرور زمان شده و فراموش شود. مرحومه بخشی، علاوه بر شرایط روحی نامساعد و افسردگی ناشی از مرگ والدین، در دوران طرح، انواع و اقسام تحقیرها، مضیقه‌ها و کمبودها را متحمل شده بود؛ که مجموعه این عوامل، ایشان را پله پله به سمت خودکشی سوق داد.

در مورد خانم دکتر آل سعیدی با توجه به شواهد و اطلاعات موجود می‌توان ادعا کرد که مرگ و خودکشی ایشان از جنس دیگری است. اگر از منظر بیرونی بخواهیم به موضوع بنگریم، دکتر آل سعیدی در منتهی‌الیه موفقیت و جایگاه علمی و مدیریتی کشور قرار داشتند و به عبارتی تمام چیزهایی که سمبل موفقیت تلقی می‌شوند، در ایشان جلوه‌گر بود. در واقع مسئله‌ای که جنس خودکشی خانم دکتر آل سعیدی را متمایز می‌کند [با استناد به گفت‌وگوهای منتشرشده از دکتر آل سعیدی با دیگر همکارانشان]، این است که ایشان همواره از یک «ناامیدی اجتماعی» صحبت می‌کردند؛ شرایطی که در آن هیچ امیدی به آینده و پیشرفت نیست و همه‌چیز رو به افول می‌رود.

رسیدن به ناامیدی اجتماعی شاید حس آشنایی برای اکثر افراد در هر جایگاهی باشد؛ که مسلماً علل متعددی دارد. «شغل» افراد در رسیدن به این بن‌بست چه نقشی دارد؟

قطعاً همینطور است؛ شاید این یک تجربه مشترک برای اکثر افراد در هر جایگاهی باشد، اما در موردِ دکتر آل سعیدی، این یأس فلسفی و ناامیدی اجتماعی به طور ویژه همزمان شده بود با شغل ایشان؛ که یک زمینه کاری پراسترس با فرسودگی بالا به شمار می‌آید. این اتفاق به خوبی نشان می‌دهد که «مشاغل» چقدر در ایجاد احساسات و اتخاذ تصمیمات نقش پررنگی دارند. همانطور که در مورد مذکور، فردی با وجود مرتبه بالای علمی، موفقیت‌های قابل توجه و شرایط اقتصادی مطلوب به نقطه‌ای می‌رسد که تصمیم بگیرد به زندگی خود پایان دهد و یک «چرا»ی بزرگ و بی‌پاسخ را در ذهن مخاطب ایجاد کند.

در ابتدای صحبت، «به رسمیت شناساندن پدیده خودکشی پزشکان» را به‌عنوان دغدغه اصلی در جامعه پزشکی مطرح کردید؛ از نگاه شما جامعه‌ فعلی چقدر پذیرای این دیدگاه است؟

در جامعه‌ای که دین در معادلات آن یک متغیر قوی و حکومت آن متظاهر به دین است، پدیده خودکشی یک عمل حرام و غیرشرعی محسوب می‌شود و بنا بر همین باورهای دینی، سعی جامعه همواره بر این بوده که سکوت کند یا برچسب خودکشی را کنار بزند و ماجرا را با عناوین دیگری همچون «مرگ خودخواسته» روایت کند. در چنین شرایطی، صحبت از این ماجرا و به رسمیت شناختن آن دغدغه اصلی ماست. خودکشی، نام دیگری ندارد، فراتر از یک آسیب اجتماعی است هم‌رده‌ی یک «انتحار اجتماعی» باید مورد شناخت و بررسی قرار بگیرد.

خودکشی «رزیدنت‌ها» نیز مشمول این دغدغه است؟

صد البته؛ این دغدغه فقط معطوف به خودکشی پزشکان نیست، بلکه در زمینه خودکشی رزیدنت‌ها نیز روال به همین شکل است. عدم پرداخت حقوق مادی و معنوی در این گروه از کادر درمان، تنها یک جنبه از مشکلات حاکم بر این قشر است. ساعات کاری طاقت‌فرسا، شرایط تحقیرآمیز، عدم حمایت و روابط پادگانی بین اساتید و رزیدنت‌ها نیز از مشکلات قابل توجه این حوزه است که به اشکال گوناگون منجر به خودکشی‌های زنجیره‌ای می‌شود و ماهیت این ماجرا برای جامعه خطرناک است. هرچند این موضوعات قابلیت حل و فصل دارد، فقط عمده هدف ما این است که چنین مسائلی به رسمیت شناخته شود.

فکر می‌کنید تداوم اطلاع‌رسانی در راستای به رسمیت شناختن دومینوی خودکشی در جامعه پزشکی چقدر مثمر ثمر واقع خواهد شد؟

اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی در این زمینه، فقط به سود جامعه پزشکی نیست و باید به‌صورت کلان به آن نگاه کرد؛ چرا که سلامت جسم و روان تک‌تک اعضای یک جامعه در گروی سلامت سیستم بهداشت و درمان است. سیستم حاکمیتی کشور نیز موظف است صدای مظلومیت این قشر از جامعه را بیش از پیش بشنود. جامعه پزشکی و کادر درمان همواره در این راستا ثابت‌قدم بوده و می‌کوشد با صدای بلندتر و در ابعاد گسترده‌تری، اهمیت پدیده خودکشی در جامعه پزشکی را به گوش آحاد جامعه برساند.

بیشتر بخوانید:

خودکشی یک پزشک دیگر؛ جزئیات بیشتر از درگذشت این پزشک زن ۱۵ شب کشیک در ماه؛ آموزش یا کار ارزان؟/ «درآمد یک پزشک متخصص طرحی در ایران کمتر از یک آرایشگر است» افزایش ۵ برابری نرخ خودکشی در جامعه پزشکی؛ «سالانه ۱۳ خودکشی در جمعیت رزیدنتی کشور داریم»/ یک راه‌حل مهم:«کمک روانی» خودکشی رزیدنت‌ها؛ مرگ خودخواسته در پناه انتخاب رشته اجباری

۴۷۲۳۲

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900289

دیگر خبرها

  • لزوم فرهنگ‌سازی جهت افزایش جوانی جمعیت
  • سیاست‌های مشوق جمعیتی دولت در فرهنگ جوانی جمعیت اثرگذار است
  • تغییر نام استقلال جنجالی شد | وزارت ورزش واکنش نشان داد
  • واکنش علیرضا بیرانوند به قهرمانی تیم ملی فوتسال + عکس
  • تاثیر عملیات وعده صادق بر اقتصاد
  • قیام علیه جنایات اسرائیل برگرفته از وجدان بیدار جهانیان
  • خودکشی از رزیدنت‌ها به پزشکان رسیده؛ چرا دکتر سمیرا آل‌سعیدی خودکشی کرد؟/ «خودکشی پزشکان به‌مثابه یک انتحار اجتماعی است»
  • هم اندیشی مسئله حجاب؛ حکمرانی نرم و سخت برگزار می شود
  • امدادرسانی به گردشگر گرفتار در پل خدا آفرین بازفت
  • فروش میلیون دلاری شاهکار ناتمام